از قدیم، یکی از فعالیتهای ثابت من و همسرم توی سفرهای خارج از ایران، سینما رفتن بود و هست! همیشه تجربه اینکه بتونم فیلم خارجی رو همزمان با بقیه دنیا و اونم توی خود سینما ببینم برام جالب بود 🙂 خیلی سال پیش، یکی از فیلمهایی که توی سینما دیدیم، فیلم Sully: Miracle on the …
خب بعد از تقریبا سه سال دارم یک چیزی اینجا مینویسم. البته توی مدت حداقل بیست باری شروع به نوشتن کردم اما خب هیچ کدومشون به مرحله تولد نرسیدن و بریم ببینیم این یکی بالاخره تموم میشه یا نه 😉 حالا شما که غریبه نیستین اما دلیل اصلیش این بود که خیلی حسش نبود! بیشتر …
امروز که دارم این نوشته رو مینویسم نزدیک به چهل روز هست که کالبد فیزیکی مهدی عزیز در بین ما نیست 😥 برای اونهایی که نمیدونن، مهدی نعمتاللهی باجناق عزیز من بود که در بامداد روز پنجشنبه هفتم اسفند، برابر با روز پدر، بعد از تحمل یک دوره بیماری سرطان، تجربه دنیای بعد از مرگش …
حدس میزنم که کارتون “روح” یا همون Soul رو که به تازگی منتشر شده دیده باشین! اینجوری حدس میزنم چون توی این یکی دو ماه گذشته همه جا حرفش بود و نصف استوریهای ملت توی اینستاگرام به این کارتون ربط داشت. اگر هم هنوز ندیدین که حدس میزنم کارتون باز نباشین و دیگه امیدی نیست …
شاید براتون جالب باشه که بدونید اغلب افرادی که در اثر حمله کوسه جونشون رو از دست میدن، واقعا بخاطر خود حمله و به اصطلاح گاز کوسه نبوده که مردن! 😳 حدس میزنید پس از چی میمیرن؟ شاید بهتر باشه که اینجوری توضیح بدم که بر اساس تحقیقات انجام شده، یک تعداد زیادی از کارشناسهای …
مدت خیلی زیادی میشه که این سئوال توی ذهنمه و همیشه بهش فکر میکنم! تا حالا برای چیزی جنگیدم؟ خودم هم خیلی درست نمیدونم اما توی خاطراتم که مرور میکنم میبینم ظاهرا که نه! خدا رو شکر اغلب اون چیزهایی که میخواستم رو با یک تلاش نسبی و متعارف به دست اوردم و دلم راضی …
چند هفته ای میشه که فرصت نشده اینجا چیزی بنویسم! البته مثل همیشه کلی عنوان نوشتم که بیام و “سر فرصت” تکمیلشون کنم اما خب این سر فرصت هیچ وقت پیش نمیاد! 🙁 تعریفمون از سر فرصت کِیِه؟ باید چه شرایطی به وجود بیاد که فکر کنیم الان وقته یک کاریه!؟ خودم همیشه با این …
راستش چند روزه که دارم به عنوان این نوشته فکر میکنم و آخر سر هم چیزی بهتر از اینی که نوشتم به ذهنم نرسید. فکر کنم عنوانی که نوشتم خیلی گمراه کننده باشه اما اگه آخرش که خوندین پیشنهاد بهتری داشتین بهم بگین 🙂 ماجرای این نوشته هم مثل تقریبا همه نوشته هام از اتفاقات …
جرج سانتایانا (George Santayana) (البته اسم کاملش که اسم اسپانیاییش میشه خیلی طولانی تر از این حرفهاست 😉 ) یکی از نویسنده هایی به حساب میاد که بیشتر از کتابهاش، بخاطر یکسری از جمله هاش معروف شده (مثل همینی که توی تصویر بالا میبینید)! متولد ۱۸۶۳ توی مادرید بوده و علیرغم اینکه اصالتا اسپانیایی بوده …
توضیح اولیه: این نوشته یک جورایی ادامه چند تا نوشته قبلتر هستش که البته عناوینشون هیچ ربطی به هم ندارن اما اگه اون نوشته را نخوندین و حوصله هم دارین، توصیه میکنم که اول اون مطلب رو بخونید (دوستی، عشق، تجربه و فیلم!). این نوشته، یک مقدمه کوچولو داره و اون هم اینکه کمی طولانیه …