قبلا عبارتهای Cargo Cult یا Cargo Culting به گوشتون خورده؟ احتمالش خیلی زیاده که به گوشتون نخورده باشه، چون عبارتهای خاصی هستن و برای یکسری شرایط خاص استفاده میشن 🙂
اگر بخوام معنی و کاربرد عبارت Cargo Cult رو توضیح بدم شاید بد نباشه که اول یک ترجمه تحت اللفظی ازش داشته باشیم. کلمه Cargo رو که احتمالا اغلبتون معنیش رو میدونید. کلا به بارهایی که با هواپیما و کشتی و … جابجا میکنن میگن کارگو و عملا یک سرویس حمل و نقل کالا به حساب میاد. معنی Cult هم میتونیم “فرقه” در نظر بگیریم. پس اگر بخوایم برای ترکیبش هم یک معادل در بیاریم میتونیم یک چیزی شبیه “فرقه بار هواپیما” بهش بگیم 😀
اما خب اگر بخوام راجع به کاربرد و پیدایش این عبارت بگم، باید یک تاریخچه خیلی طولانی رو بررسی کنم که خب با اجازهتون فقط به استفادهاش از زمان جنگ جهانی دوم بسنده میکنم و دیگه قدیمیترهاش رو بیخیال میشم 😉 ماجرا از این قراره که یک بخشی از جنگ بین ارتش ژاپن و متفقین در منطقهای به اسم ملانزی (Melanesia) که یک جای دور افتاده نزدیک به گینه نو و شمال شرق استرالیا باشه در جریان بوده؛ ساکنین بومی این جزیرهها عموما افرادی بودن که تا قبل از ورود سربازهای ژاپنی یا آمریکایی اصلا آدم دیگهای رو جز خودشون ندیده بودن و کلا تمدن خیلی خاصی هم نداشتن (این دوستمون توی تصویر بالا هم از همین قبیلهها هستن)! خب حالا این افراد بومی توی ماجرای ما چه کاره بودن؟ هیچی دیگه، اینا همون اصل ماجرای Cargo Cult رو قراره برامون معنی کنن 😀
در حین زمان جنگ جهانی اتفاقی که برای اینها میفته اینه که در کنار بدبختیهای جدیدی که جنگ براشون درست میکنه، براشون کلی هم برکت به همراه میاره؛ چه جوری؟ الان توضیح میدم. سربازهای دو طرف برای اینکه اینها راهنماشون باشن و بهشون کمک کنن کلی بهشون سرویس میدن که شامل غذا و وسایل و خرت و پرتهای جانبی هم میشه! یک بخش جالب دیگه این بوده که نیروهای دو طرف برای اینکه به سربازهاشون آذوقه و دارو برسونن، بستههای غذا و دارو رو از هواپیما توی این مناطق پخش میکردن که خب بخشیش هم گیر همین ساکنین بومی میومده؛ این بندههای خدا هم که تا حالا آدم ندیده بودن دیگه چه برسه به هواپیما! نتیجه این میشه که یک چیزی مثل هواپیما تبدیل میشه به خداشون که براشون روزی میاره و اینا هم خیلی سریع شروع میکنن به پرستیدن نمادهایی شبیه هواپیما و … اینور و اونور هم نمادهای کوچیک و بزرگ هواپیما میساختن که خب خدا حال کنه و براشون روزی بفرسته. چیزهای مثل همین عکس پایین 🙂
باحال هم درست میکردن، نه؟ خب حالا این قصه چه ربطی به Cargo Cult داشت؟ هیچی دیگه به این حرکتی که این بندههای خدا انجام میدادن اصطلاحا میگن Cargo Cult یا Cargo Culting! اینی که طرف یک چیزی دیده (هواپیما) و داره کورکورانه ربطش میده به روزی و برکت و یا هر نتیجه دیگهای و …
البته اگر این عبارت رو گوگل کنید با نمادهای مختلفی که ساخته دست بشر هست و جاهای مختلف وجود دارن هم مواجه میشین که حتی خیلیهاش هم جنبه یک اثر هنری داره و در عصر حاضر ساخته شده و لزوما به اون مفهوم قدیمیش مرتبط نیست، اما خب دیگه اسمش اینجوری مونده.
حالا نکته جالبش میدونید کجاست؟ اینکه الان هم این واژه برای یکسری شرایط خاص استفاده میشه که از قضا این چند وقت اخیر من خیلی باهاش درگیر هستم. کاربرد این عبارت برای عصر حاضر رو هم براتون با مثال توضیح میدم 😉
از اینجا شروع میکنم که الان هرجا سر میزنی همه دوستان درحال کارشناسی هستند که مثلا مدل مدیریت نیروی انسانی توی شرکت گوگل، فیسبوک و … اینجوریه! شناوری ساعت کار توی شرکت ادوبی این مدلیه! روال جذب و استخدام اسپاتیفای اینجوریه! ساختار سازمانی اوراکل اونجوریه! اونا پلی استیشن دارن، اون یکی ها هم فوتبال دستی دارن و … این چند روز اخیر هم که ترند شده که بررسی کنن که توی ژاپن روزهایی کاری رو از ۵ روز در هفته کردن ۴ روز و خیلی هم بازخوردهایی خوبی گرفتن!
تا اینجای کار که مشکل خاصی نیست اما خب همین اظهار نظرها، در اصل مقدمه بروز مشکل اصلی هستند. مشکل از اونجایی شروع میشه که خب همین دوستان شروع میکنن استدلال که خب اگر مثلا فلان شرکت بزرگ و موفق فلان مدل از شناوری ساعت کار رو داره اجرا میکنه و به اینجا رسیده پس ما هم همینکار رو بکنیم تا موفق بشیم. اگر اونها فلان مدل ساختار سازمانی رو پیادهسازی کردن الان اگر ما هم بیایم و همون ساختار رو اجرا کنیم پس موفق میشیم!! و هزار تا P آنگاه Q دیگه که درست بهش فکر نشده 🙁 یکی هم نیست که بگه آخه خواهر من، برادر من، اون بابایی که اومده یک ساختار سازمانی طراحی کرده بر اساس Nتا مولفه که مهمترینش فرهنگ سازمانی جاری بوده اینکار رو کرده، الان شما کجای فرهنگ سازمانیت شبیه اوناست که بخواد ساختارت هم شبیه اونها باشه؟ محصولی که داری تولید میکنی چه شباهتی به محصول اونها داره که بخوای…
مشکل اصلی اینجاست که کسی به این موضوع توجه نمیکنه که تک تک مواردی که شما در یک شرکت و یا سازمان موفق میبینی در اصل راه حلی برای رفع یک مشکل بوده و خب تا زمانی که شما اون مشکل رو نشناسی مثل شرایطی میمونه که ببینی یکی داره یک دارویی میخوره و شما هم بخوای بدون اینکه ببینی آیا شما هم همون مشکل طرف رو داری یا نه شروع کنی و اون دارو رو مصرف کنی! حالا بعد مصرف این مدلیِ دارو حالت بهتر از اون چیزی که هست میشه یا احتمالا بدتر؟
به این مدل تصمیم گیری و رفتار کورکورانه که صرفا به دلیل اینکه یک جای موفقی یک کاری انجام داده پس ما هم انجام بدیم و موفق بشیم میگن Cargo Cult؛ اینجوری که بدون اینکه بخوایم بفهمیم این اقدام اون شرکت برای رفع چه مشکلی بوده، یا اینکه شرایط موجود در اون سازمان از نظر مولفههای مختلفی مثل شرایط فرهنگی و … چه جوریه، اقدامات قبلی و بعدی چی بودن که باعث همافزایی و اثربخشی این مجموعه اقدامات شده و در نهایت همچین نتیجهای رو به دنبال داشته! توقع داریم که یک نماد هواپیما درست کنیم و از فردا برکت توی سازمانمون سرازیر بشه!
همونطوری که گفتم متاسفانه این چند وقت اخیر خیلی با این شرایط درگیرم چون همه میخوان یک چیزی رو از یک شرکت موفق خارجی کپی کنن توی شرکت خودشون و حالا من باید به عنوان مشاور خودم رو تیکه و پاره کنم که آقا به خدا قرار نیست اجرای فلان طرح که برای فلان جا باعث دستاورد مثبت شده برای شما هم با همین نتیجه همراه باشه 🙁
قرار نبود این نوشته اینقدر طولانی بشه اما خب دیگه همینجا جمعبندی کنم که من نمیگم ایده گرفتن یا حتی اسمش رو بذاریم کپی کردن از کارهای دیگران بده، بلکه میتونه خوب هم باشه اما به شرط اینکه شما فقط نیای و روی اون اقدام خاص تمرکز کنی، باید بیای و شرایط قبل و بعد رو با هم مقایسه کنی؛ باید بیای ببینی که عملا فلان اقدام در فلان شرکت قراره بوده چه مشکلی رو حل بکنه و آیا حالا واقعا حل کرده یا نه! شرکت من با اون شرکت چقدر شباهت داره؟ فرهنگ سازمانیمون؟ محصولمون؟ مهارت تیممون؟ و اصل موضوع مشکلاتمون؟ کدومها رو میتونیم با هم مشابه در نظر بگیریم و بعدش بیایم و فرض کنیم اون دارویی که برای اون مریض مفید بوده میتونه برای ما هم مفید و موثر باشه. لطفا راجع به همه چیز Cargo Cult نکنیم.
پ.ن. این عبارت خیلی جاهای متنوعی استفاده میشه و شاید یکی از بامزه ترین جاهاش عبارت “cargo culting programming” باشه که داره به اون دسته از برنامهها و برنامه نویسهایی اشاره میکنه که مثلا یک برنامه ای میخوان بنویسن و توی اینترنت دنبالش میگردن و تیکه کدهایی رو پیدا میکنن و بدون اینکه لزوما از جزئیاتش سر در بیارن با ترکیب کردن (کپی و پیست) اینها یک برنامه تولید میکنن! 😀
دیدگاهها
سلام چقدر ساده ولی کامل توضیح داده بودید.
سپاس
سلام
ممنون از توضیحات خوبتون. من دارم برای آزمون جی آر ای آماده می شم و توی یکی از متن ها به این عبارت برخوردم و تو گوگل هر چی سرچ کردم چیزی دستگیرم نشد تا بصورت اتفاقی با این صفحه آشنا شدم. ممنون از توضیحات خوبتون.