اسفند پارسال بود که یک مطلب یک پاراگرافی با همین عنوان اینجا نوشتم! قرار بود تکمیلش کنم که تا الان نشده بود. نوشته بودم که اگر از زمانهای با کیفیت برای انجام کارهای ارزشمند استفاده نکنید، بعدا مجبور میشین از زمانهای بی کیفیت برای انجام اونها استفاده کنید. اون موقع شرایطی بود که کارهام خیلی قاطی پاتی شده بود و به قول خودمون به غلط کردن افتاده بودم؛ اما نکته مهمش چی بود؟ در همون شرایط هم هنوز داشتم همون کارهای وقت تلف کردنی رو به نحو احسن انجام میدادم!!! البته تعارف که نداریم این مدلیه که همه همینجوری رفتار میکنیم 😉
اما یکمقدار بیشتر توضیح بدم! بطور معمول همه ما در طول روز زمانهامون رو صرف انجام دادن حداقل دو نوع کار میکنیم، اول کارهایی که ارزش آفرین هستند، مثلا در راستای مسئولیتهای کاریمون، پیشرفت شغلیمون، افزایش دانش و معلوماتمون، روابط خانوادگی و حتی سفر، تفریح و استراحت که تاثیر مثبت توی اثربخشی و بهبود عملکرد اون قبلیها داره؛ اما گروه دومِ کارها، کارهایی هستند که عملا بدون ارزش هستند، مثل چرخیدن توی تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک (نمیدونم هنوز کسی وقت میکنه به اینم سر بزنه یا نه) و … که هیچ ارزش خاصی ایجاد نمیکنن.
حالا این شرایط رو در نظر بگیرین که مثلا یک پروژه ای دارین که همین الانش هم با تاخیر همراه شده و کلی کار هست که باید انجام بدین تا پروژه تموم بشه، مثلا ۱۰۰ ساعت دیگه هنوز باید روش کار کنید. از اون طرف هم فرض کنیم در طول یکروز مثلا ۱۰ ساعت میشه کار کرد (از صبح که از خواب پا میشی تا شب که بخوای دوباره بخوابی)؛ الان اگر خیلی تئوریک و با این فرضیات بخوایم یک حساب و کتاب ساده انجام بدیم چند روز برای تموم شدن پروژه زمان لازم داریم؟ آفرین! ۱۰ روز 😀 اما واقعا چند روزه تموم میشه؟ ۱۵؟ ۲۰؟ بیشتر؟
اصولا ۱۰ روزه تموم نمیشه! چرا؟ برای اینکه تقریبا هیچ کدوممون توی اون ۱۰ ساعتی که میشه کار کرد کار نمیکنیم نه اینکه هیچ کاری نمیکنیم بلکه کار کار ارزش آفرین نمیکنیم یعنی همه اون زمانمون رو به کار پروژه اختصاص نمیدیم! نه اینکه مثلا افتادیم روی تخت و فقط نفس میکشیم اما خب کاری هم که میکنیم خیلی با اون فرقی نداره؛ چرا؟ چون توی همون گروهِ کارهای بدون ارزش قرار میگیره! داریم اینستاگرام میچرخیم، پیامهای تلگرام رو اینور و اونور فوروارد میکنیم و از همین دست کارها؛ اغلبمون حتی توی اون شرایط نسبتا بحرانی هم حاضر نیستیم زمانمون رو فقط به اون کارهای ارزش آفرین تخصیص بدیم 🙁 خب نتیجه؟ هیچی دیگه، آخر سر که دیگه کارفرما، مدیرمون، استاد راهنمای پروژه و … قاطی میکنه و میگه یا کار رو تا آخر هفته تحویل میدی یا من میدونم و تو! تا ۳ صبح بیدار میمونیم و بالاخره یکجوری کار رو ماست مالی میکنیم که به آخر هفته برسه!!! الان اون کاری که شما ۳ صبح داری انجام میدی کیفیت داره؟ عمرا اگه کیفیت که چه عرض کنم، کمیت هم داشته باشه 😀
اگر از زمانهای با کیفیت برای انجام کارهای ارزشمند استفاده نکنید، بعدا مجبور میشین از زمانهای بی کیفیت برای انجام اونها استفاده کنید.
چرا اینجوری شد؟ هیچی دیگه شما داشتی ۸ تا ۱۰ صبح یا مثلا ۲ تا ۴ بعدازظهر تلگرام بازی میکردی، حالا باید بشینی ۱۲ تا ۳ صبح کار کنی! خب راستش خود من استاد این کار هستم! بودم؟ آها! میخوام دیگه بازنشست بشم و عرصه رو بسپارم به جوونترها 🙂 نه دیگه جدی جدی دیگه از امروز که دوباره همون حس اسفند پارسال که اون یک پاراگراف رو نوشتم بهم دست داد تصمیم گرفتم کمتر وقتم رو تلف کنم و اگر هم مثلا قرار شد اینستاگرام بچرخم بزارم واسه همون ۱۲ تا ۳ صبح! یک وقتیکه اصولا به درد هیچ کار دیگه ای نمیخوره و از زمانهای با کیفیت برای کارهای با ارزش استفاده کنم (مثل همین نوشتن).
در اولین اقدام هرچی کانال تلگرامی عضو بودم رو لفت دادم (مادر جان 😉 )! احساس کردم که لازم نیست از همه چی خبر داشته باشم و همه جوکهای عالم رو خونده باشم و ویدیوهای بامزه رو هم دیده باشم. یک کار این مدلی خیلی مهمه میدونید چرا؟ چون با توجه به شرایط الان مثلا شما نمیتونی کلا تلگرام رو حذف کنی! چون تبدیل شده به یکی از کانالها ارتباطی اما خب میتونی همین کانالهای چرت و پرت رو حذف کنی که حداقل وقتی بازش میکنی فقط همون ۵ دقیقه کاری رو ازش استفاده کنی و بزاریش کنار و نه اینکه برای چک کردن ۱۷۹۵ تا مسیج مجبور بشی ۴۵ دقیقه وقت بزاری!
اصولا باید سعی کنیم که برای هرکاری که انجام میدیم یک فیلتر ارزش آفرین و غیر از اون در نظر بگیریم و به تدریج مجراهای اون فیلتر رو تنگتر کنیم که کارهای بی ارزش کمتری ازش عبور کنن! طبیعتا اگر بخوایم یک دفعه یک دیوار جلوی کارهای بی ارزش بکشیم نمیشه و انرژی خیلی زیادی لازم داره اما میتونیم اول از فیلترهای با مجراهای باز که فقط دونه درشتها رو فیلتر میکنه شروع کنیم و به تدریج جلو بریم.
یک جمع بندی مدیریتی هم بکنم این آخرش، توی سفرهای خارجی یکی از چیزایی که برام جالب بوده اینه که عموما استفاده از موبایل سرِ کار توی خیلی از جاها ممنوعه! حداقل موبایلهای هوشمند (همینایی که سیستم عامل دارند و میشه برنامه روشون نصب کرد)، نه به خاطر مسائل امنیتی و … بخاطر همین مشکلاتی که بالا گفتم؛ من حتی دوستی دارم که خارج از کشور توی کافی شاپ کار میکنه اما توی ساعتهایی کاریش مجاز نیست از موبایل استفاده کنه؛ توی هتلها دیدم که حتی نیروهای خدماتی موبایل دستشون نیست و قشنگ معلومه که الزامه! اما توی ایران، دکتر در حال ویزیت شما داره تلگرام میچرخه، کارمند بانک پشت باجه داره عکسهای مزون توی اینستاگرام لایک میکنه، گارسون توی رستوران داره استوری میگیره و … پس به نظرم یک بخشیش باید بره به سمت سیاست گذاری، مثلا اینکه من به عنوان مدیر از کارمندام بخوام که توی ساعت کاری استفادشون از اینها رو محدود کنن و البته یکجوری هم روشون نظارت داشته باشم.
آخر سر هم به شما کودکان، نوجوانها، جوانها، میانسالان، کهنسالان و … توصیه میکنم که از زمانهای با کیفیتتون رو برای کارهای ارزش آفرین استفاده کنید و همون نصفه شب در حال چرت زدن برین تلگرام و ایستاگرام بچرخین به جای اینکه جای این دوتا رو برعکس کنید.